توسعه فردی

چرا در رسیدن به اهدافمان شکست می‌خوریم؟

بررسی دلایل شکست و نرسیدن به اهداف

این ناراحت کننده است که پی در پی به اهدافی که برای آن‌ها تلاش زیادی کرده‌ایم نمی‌رسیم. این شرایط ناامیدکننده است و موجب می‌شود دست از هدف‌گذاری و تلاش برداریم و سرنوشت خود را به اتفاقات روزمره و غیرقابل پیش‌بینی گره بزنیم.
البته طبیعی است که در راه رسیدن به اهداف شکست‌ بخوریم اما بهتر است دلایل شکست‌مان را بررسی کرده و از آن‌ها درس بگیریم و دوباره برای رسیدن به اهداف‌مان تلاش‌ کنیم و ادامه دهیم. البته عوامل زیادی وجود دارد که باعث عدم موفقیت ما در رسیدن به اهداف‌مان می شود؛ با شناخت این عوامل می توانیم بهتر هدف گذاری کنیم و احتمال موفقیت مان را افزایش دهیم.

۱- خودمان را به درستی نمی‌شناسیم

مطالب انگیزشی غیرعلمی و پراکنده در شبکه‌های اجتماعی مبنی براین‌که همه چیز ممکن است را فراموش کنید.
شما نمی‌توانید با هزاران ساعت تلاش بهترین بسکتبالیست جهان شوید وقتی قدتان 160 سانتی‌متر است. همچنین نمی‌توانید صدها نفر را در سازمان مدیریت و رهبری کنید وقتی شخصیت شما یک دنبال‌کننده یا مشاوره دهنده تمام‌عیار است. قبل از هرچیز باید سعی کنید ابعاد مختلف شخصیتی خود را بشناسید و با نقاط ضعف و قوت خود آشنا شوید سپس برای اهدافتان برنامه‌ریزی کنید. ضمن این‌که نگرش خود به جهان اطراف را مورد کنکاش قراردهید؛ کودکی خود را به‌یاد آورید، چه فرضیات اشتباهی به نگرش اصلی شما در زندگی تبدیل شده است؟

آیا درون‌گرا هستید یا برون‌گرا؟ یک فرد برون گرا نمی‌تواند در شغل‌هایی که تک نفره و نیازمند تفکر عمیق و تنهایی است موفق باشد.
آیا شخصیتی نتیجه‌گرا هستید یا فرایندگرا؟
برای شناخت بهتر خود می‌توانید از آزمون‌های شخصیت شناسی مانند مدل پنج‌عاملی یا BIG FIVE ، DISC، MBTI ، نظریه جوهری و مدل‌های دیگر کمک بگیرید.

۲- عادت‌های خوب نمی‌سازیم

به رفتارهای ساده و روزمره خود توجه کنید. میزان قابل توجهی از فعالیت‌های شما به صورت ناخودآگاه، بدون‌فکر و از روی عادت انجام می‌شود، از نحوه بستن بند کفش گرفته تا انتخاب مسیر برای رسیدن به محل کار.
شاید تصور می‌کنید افراد موفق برای رسیدن به اهدافشان روزانه و به سختی تلاش می‌کنند اما این ذهنیت تاحدودی اشتباه است. افراد موفق سعی می‌کنند رفتارهایی را که منجر به نتایج مثبت در زندگی‌شان شده است به عادت تبدیل کنند، بنابراین انجام روزانه آن‌ها انرژی و تلاش کمتری می‌طلبد. اگر رفتارهایی که موفقیت‌تان به آن‌ها وابسته است را به عادت تبدیل نکنید نمی‌توانید از خودتان انتظار موفقیت داشته باشید.

۳- اهداف‌مان مبهم است

اهداف مبهم به راحتی تغییر می‌کنند و به فراموشی سپرده می‌شوند ضمن اینکه ابهام در هدف باعث می‌شود برای نرسیدن به آن دلیل تراشی کنید.
برای شفاف کردن اهداف‌تان آن را از آخر به اول نگاه کنید. آرزو دارید در سال‌های آینده به چه شخصی تبدیل شوید؟ آن را یادداشت کنید و برای رسیدن به اهدافتان آن را به هدف‌های کوچکتر سالانه، ماهانه و هفتگی خرد کنید. دقت داشته باشید هدف باید کاملاً واضح باشد به طوری که بتوانید آن را برای افراد مختلف به راحتی و با جزئیات شرح دهید. ضمن اینکه باید قابل اندازه‌گیری باشد یعنی بتوانید میزان تحقق آن را در زمان‌های مختلف بسنجید. همچنین هدف شما باید کمی دشوار باشد و بتواند تغییری بزرگ ایجاد کند.

۴- رسیدن به اهداف‌مان در راستای رسالت‌مان نیست

اهدافی مثل کاهش وزن به میزان 30 کیلوگرم در یک‌سال و خریدن یک فرگازی خانگی برای پختن غذاهای پرکالری در آخرهفته به هیچ‌وجه در یک راستا و مکمل یکدیگر نیستند. مطمئناً خریدن یک فرگازی هدف دیگر شما یعنی کاهش وزن را تحت تاثیر قرار می‌دهد. توجه داشته باشید تمامی اهداف هرچند متفاوت اما باید تسهیل‌کننده یکدیگر باشند.
برای اینکه به مدیر موفقی تبدیل شوید نیاز است در علوم مختلفی مثل روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، بازاریابی و … دانش بالایی داشته باشید بنابراین هدف جانبی می‌تواند تبدیل شدن به شخصی باشد که روزانه دوساعت مطالعه می‌کند.

۵- نظم شخصی نداریم

نظم شخصی یعنی فارغ از حالات روحی‌ای که در آن قرار داریم به انجام کار متعهد بمانیم. چیپ هیث در کتاب کلید را بزن احساس را به فیل و منطق را به فیل‌سوار تشبیه می‌کند. احساس در اغلب مواقع بسیار قدرتمندتر از منطق است یعنی به محض احساس بی‌حوصلگی، لذت نبردن از کار، خستگی و افسردگی کارها را به تعویق می‌اندازیم.
اگر از بی‌نظم بودن‌تان خسته شده‌اید احتمالا کنترل فیل از دستان‌تان خارج شده است.
سعی کنید برای رسیدن به اهدافتان یک دلیل شخصی و منطقی داشته باشید؛ بیدارشدن و مطالعه کردن ساعت پنج صبح بسیار مفید است اما اگر دلیل منطقی برای آن نداشته باشید به زودی این رفتار را متوقف خواهید کرد.

۶- در انتخاب اطرافیان خوب عمل نمی‌کنیم

اینکه صرفاً انتظار داشته باشید با اراده و تلاش شخصی به اهداف خود برسید کوته بینانه است. یکی از عوامل موثر در موفقیت، کیفیت افرادی است که در اطراف شما حضور دارند. اطرافیان می‌توانند شما را در رسیدن به هدفتان حمایت کنند، به شما بازخورد دهند، راهنمایی کنند و یا مانعی برای رسیدن به اهداف‌تان باشند. اگر هدف شما تبدیل شدن به فردی است که روزانه چند ساعت مطالعه می‌کند داشتن دوستان علاقه‌مند به کتاب بسیار مفیدتر از کسانی است که عادت به مطالعه را بیهوده می‌پندارند. همچنین اگر به فکر کاهش وزن هستید دنبال کردن افراد ورزشکار به مراتب کمک بیشتری می‌کند تا افرادی که تفریح معمول آن‌ها مصرف غذاهای پرچرب است.

در نهایت بهتر است به این نکته توجه داشته باشیم که اهداف ما نباید صرفاً بر پایه منافع شخصی باشند؛ یادگرفتن و یاددادن، افزایش مسئولیت، کمک به دیگران و کسب احترام دیگران می‌تواند به هدف‌های ما معانی ارزشمندی دهد و از ما فردی تأثیرگذار در دنیا بسازد.

نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

keyboard_arrow_up